![](/upload/a/abdorahim/image/me17-1-91%20(6).jpg)
.
بیمارم اما ،
درمان مرا جز " رازی " کسی نشناخت ،
خالی میشوم از شیشه ،
پر می شوم در جامها ،
تا که فراموش شوی در من ،
سوار بر تنهایی ،
در آسمانِ رویایی که می میرد،
می گذرم از یقین ،
باز ،حوالی شک
به چشمهایی می رسم که سقوطم میدهد
به خانه ای که پر از خالی ترین شیشه هاست...
عبدارحیم 10/8/91
نظرات شما عزیزان:
شاسوسا ![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت11:42---25 آذر 1391
مجرم:
لبهایمان در كدامین شب
در كدامین بستر هوس آلود
در فتح كدامین تن
بر روی هم آتش به پا كرد
كه آوازه اش چون باد
در كوچه پس كوچه های شهری كه مرا
غریبه می پندارد
زوزه می كشد ؟!
كدام خلوت
من و تورا در كنار هم جای داد
كه چشمها به گونه ای می نگرند مرا
كه گویی تنی آلوده تر از تن من ندیده اند ؟!
من كجا
در كدامین قسمت از زمان
در بند آغوش تو محبوس شدم
كه مرا " مجرم " می خوانند !؟
تو كی زمن نصیب برده ای
كه متهم شده ام به واژگانی ننگین
شرم آور و سنگین
كه محكوم شده ام به
... " بی نصیبی " ... !؟
تو را همان خدایی آفرید
كه بی گناهی من بر او ثابت است .
فرشته كوچولوی ِ قدیم
وقتی بزرگ می شدی
وقتی روحت را به شیطان می فروختی
بالهایت را سوزاندی !!!
نوشته: شاسوسا
حوابهشتی ![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت0:03---20 آذر 1391
من هیچی نفهمیدم ازش...شاید ایراد از سنسورهای منه شاید هم از شعر تو...به هرحال باید توی حس و حال دیگه ای بخونمش شاید ازش سر درآوردم.
مدیرداخلی ![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت14:23---21 آبان 1391
سرکار خانم/ آقای
عضو محترم سایت ادبی ناب سرایان
وبلاگ شما در سایت لینک شد اگر تا کنون این سایت را در وبلاگ خود لینک نکرده اید اقدام فرمایید
در ضمن اشعار خود را در دفترتان در انجمن ادبی قرار دهید . و نسخه ای از ان را برای سایت ارسال فرمایید . انتظار همکاری بیشتری از شما داریم.
دلآرام ![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت0:15---13 آبان 1391
سلام عبدالرحیم
setare ![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت17:48---11 آبان 1391
3 khat akhar kheyli ghavi bod .
سامیه ![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت17:25---10 آبان 1391
خیلی خیلی قشنگ بود فقط تو مصرع یکی مونده به آخر سقوط دادن درست نیست.
|